مهدويت از ديدگاه نهج البلاغه

مهدويت از ديدگاه نهج البلاغه

 

نويسنده:استاد مهدي فقيه ايماني
منبع:مهدويت از ديدگاه نهج‌البلاغه

پيشگفتار

امام شناسي و التزام به پيروي از مقام امامت، و ضرورت وجود يك رهبر اسلامي در هر زمان كه داراي همة شرايط رهبري باشد؛ تنها ويژه شيعه و يك گروه خاص نبوده، بلكه واقعيتي است كه ريشة عميق اسلامي دارد و مسلمانان با انواع فرقه‌ها و مذاهب عقيدتي و فقهي، همه به آن معتقد بوده و هستند.اعتقاد به وجود امام در هر عصري، يك واجب الهي است كه پيامبر گرامي اسلام ‌صلي‌ الله ‌عليه ‌و آله و سلم مسئوليت آن را بر دوش همگان نهاده است. آن حضرت انحراف‌گرايان از اعتقاد به امامت را- كه از شناخت امام راستين عصر خود سرباز مي‌زنند- جاهليت‌گرا دانسته، مي‌فرمايد:
من مات و لم يعرف امام زمانه مات ميتة جاهلية؛ كسي كه بميرد و امام زمان خويش را نشناخته باشد مرگ او مانند مرگ افراد دوران جاهليت است، كه در حال شرك و بت‌پرستي از دنيا رفته‌اند.اين حديث را محدّثان عالي‌مقام شيعه و دانشمندان اهل تسنن از پيامبر‌صلي‌الله‌عليه‌ و آله نقل كرده‌اند و از احاديث متواتر است. ما بخشي از مدارك حديث را با توضيح مختصري به نظر خوانندگان مي‌رسانيم.
اين حديث با ديگر احاديث مشابه آن؛ نشانگر صدور يك فرمان قطعي اسلامي از ناحيه پيامبر است و با صراحت و تأكيد، توجه عموم را به دو امر مهم جلب مي‌نمايد.
1- پيامبر اسلام‌صلي‌ الله عليه و آله با اضافه كردن كلمة امام به كلمة زمان؛ ضرورت وجود امام را در هر عصر و زماني اعلام فرموده و چنين كلامي جز بر امامان معصوم شيعه كه آخرين آنها حضرت حجة‌بن‌الحسن العسگري‌عليه‌السلام است منطبق نمي‌گردد.
2- از اينكه پيامبر گرامي‌صلي الله عليه و آله با اضافه كردن كلمة‌ ميتة به كلمه جاهلية، مرگ بدون شناخت امام را مرگ جاهلي توصيف نموده؛ معلوم مي‌شود كه اين امام يك شخص عادي نبوده، بلكه مانند پيامبر از عالي‌ترين درجة علمي و عملي برخوردار، و رابط ميان خلق و خالق است كه نشناختن او همچون نشناختن پيامبر، موجب گمراهي خواهد شد.
كساني كه اين نظريه را نپذيرند، براي‌شان بيش از دو راه وجود ندارد:
يا بايد اصل حديث را انكار نمايند؛ در صورتي كه اين حديث –به شرحي كه بعد از اين بيان مي‌گردد- ترديد‌ناپذير است.
يا آنكه بگويند مقصود هر امام و زمامداري است كه – هرچند با قهر و زور، كودتا و خونريزي و يا با پشت كردن به قرآن و معيارهاي اسلامي و انساني- روي كار آمده باشد. بنابراين افرادي مانند معاويه، يزيد، مروان، عبدالملك، منصور دوانيقي، هارون، مأمون و متوكّل امام عصر خود بوده‌اند، و پيامبر‌صلي‌الله‌ عليه و آله، نشناختن آنها را جاهليت‌گرايي همسان با مردم جاهليّت اعلام كرده است. اكنون نيز شناخت زمامداران كشورهاي اسلامي را براي شناخت اسلام و پيروي از احكام آن، بايد جزو وظايف اسلامي دانست و مرگ بدون شناخت آنان را مرگ جاهلي ناميد! اين پنداري است غلط، باطل و مغاير با روح اسلام كه هيچ انسان عاقل و آگاهي آن را نمي‌پذيرد.
اكنون به جهت آشنايي خواننده گرامي با مدارك حديث، تعدادي از اسناد آن را از كتاب‌هاي اهل تسنّن ذكر مي‌نمائيم.
1- احمد بن حنبل (وفات 241 ق.) در كتاب مسند، ج2، ص 83 و ج3، ص 446 و ج4، ص96.
2- ابوعثمان جاحظ (وفات 255ق.) به نقل ابوجعفر اسكافي در نقض كتاب العثمانيه، ص 29.
3- بخاري (وفات 256 ق.) در كتاب صحيح، ج5، ص 13، باب فتن.
4- ابو داود طيالسي (259 ق.) در مسند، ص 259، چ حيدرآباد هند.
5- مسلم (261 ق.) در صحيح، ج6، ص 21 و 22، شماره1849.
6- احمد بن عمر بزاز (292 ق.) در زوائد، ج1، ص 144 و ج‌2، ص 143، به نقل از مجمع الزوائد.
7- دولابي (320 ق.) در الكني و الاسماء، ج2، ص3.
8- حاكم نيشابوري (405 ق.) در مستدرك، ج2، ص7، 117.
9- ابوالقاسم طبراني (360 ق.) در معجم كبير، ج10، ص 350، شماره 10687 چاپ بغداد، و ج 10، ص 10687، چاپ بيروت. از معجم اوسط به نقل مجمع الزوائد ج 5، ص 224.
10- حافظ ابونعيم اصفهاني (430 ق.) در حليلة الاولياء، ج3، ص 224.
11- بيهقي (458 ق.) در سنن، ج8، ص 156، و 157. نقل از بخاري و مسلم.
12- شمس‌الدين سرخسي (490 ق.) در مبسوط، ج1، ص 113.
13- ابن اثير جزري (606 ق.) در جامع الاصول، ج4، ص 70.
14- ابن ابي الحديد معتزلي (656 ق.) در شرح نهج‌البلاغه، ج9، ص 155.
15- نووي (676 ق.) در شرح صحيح مسلم، ج 12، ص 240 از رياض الصالحين، ص 164، چ مصر.
16- ذهبي (748 ق.) ذيل مستدرك حاكم، ج 1، ص 77 ، 117.
17- ابن كثير دمشقي (774 ق.) در تفسير، ج 1، ص 517.
18- تفتازاني (792 ق.) شرح المقاصد، ج 2، ص 275 از شرح عقايد نسفي، چاپ 1302 ق. در چاپ 1313ق.
19- نورالدين هيثمي (807 ق.) مجمع الزوائد، ج 5، ص 218، 219، 223، 225 و 312.
20- ابن دبيع شيباني (944 ق.) تيسير الوصول ، ج 2، ص 39.
21- متقي هندي (975 ق.) كنز العمال، ج3، ص 200، چاپ حيدرآباد هند و ج 6، ص 65، شماره 14863، چاپ حلب.
22- ملاعلي قاري (1014 ق.) در خاتمه الجواهر المضيئة، ج2، ص509، و ص 457 به نقل از مسلم.
23- شاه ولي‌الله دهلوي (1176 ق.) ازالة الخفاء، ج1، ص3.
24- قندوزي حنفي (1294 ق.) ينابيع المودة، ص 117، چاپ اسلامبول.
25- قاضي بهلول زنگنه زوري (1300 ق.) تاريخ آل محمّد، كه از تركي اسلامبولي به فارسي ترجمه و مكرر به چاپ رسيده است.
جز اينها 45 مدرك ديگر نيز از علماي سني وجود دارد كه در كتاب شناخت امام يا راه‌ رهاي از مرگ جاهلي، (ص 28 الي 44) به قلم اينجانب ارائه و معرفي شده است و همة آنها اين حديث را با ذكر سند و متن‌هاي مختلف آورده‌اند.

مهدويت در اسلام

مسألة مهدويت در اسلام، چنانكه شيعه آنرا مطرح مي‌كند؛ يكي از اصلي‌ترين پايه‌هاي تداوم اسلام و شرط اساسي پيروزي و حاكميّت همه جانبة آيين قرآن بر ديگر آيين‌ها و حكومت‌هاي جهان است. زيرا تنها در سايه رهبري امام داراي شرايط و خليفة معصوم و برگزيده از جانب خداوند است كه اسلام راستين مي‌تواند در سراسر جهان و در ميان توده‌‌هاي بشري خودنمايي نمايد و وعدة الهي در قرآن مجيد(1) مبني بر پيروزي مستضعفان بر مستكبران عينيّت و تحقق يابد.
اگر رهبري كشورها را در عصر كنوني زمامداران لايق عهده‌دار بودند، انواع انحراف‌گرايي مادي و معنوي، فقر و عقب‌افتادگي و ظلم و فساد و اختلافات عقيدتي، اخلاقي، سياسي و اجتماعي، ملت‌ها را دچار تفرقه نمي‌كرد و آنان را زير سلطة‌ دشمنان و استعمارگران قرار نمي‌داد.
بدين ترتيب عدل جهاني و نجات از يوغ ظلم و جور و جهل و فقر و ناامني مفهومي نخواهد يافت؛ مگر با روي كارآمدن يك زمامدار لايق و نيرومندي كه جهانيان را آزاد سازد، و براساس قوانين الهي و روش پيامبر صلي الله عليه و آله بر مردم حكومت نمايد.
به عقيدة شيعة‌ اماميه و محقّقان اهل تسنّن، اين امر تنها زيبندة يكتا فرزند امام حسن عسكري‌عليه‌السلام، مهدي منتظر‌عجل‌الله‌تعالي فرجه است كه مسئوليت اين كار به عهده‌اش گذارده شده و اوست كه در ساية رهبري‌اش مستضعفان جهان بر مستكبران پيروز خواهد شد و آنچه قرآن مجيد دربارة حكومت جهاني و غلبة بندگان شايستة خدا نويد داده تحقق خواهد يافت.
(ولقد كتبنا في الزبور من بعد الذكر انّ الارض يرثها عبادي الصالحون)(1)

مهدي منتظر در نهج‌البلاغه

نهج‌البلاغه از عالي‌ترين درجة‌ اعتبار و سند (2) برخوردار است و سخنان برگزيده اميرمؤمنان‌عليه‌السلام در اين كتاب، بيانگر اسلام راستين و ترجمان شيوايي از قرآن كريم است. از اينرو اين سؤال مطرح مي‌شود كه موضوع مهدويت در اسلام و انطباق آن با امام دوازدهم شيعه حجت بن الحسن العسكري‌عجل‌الله تعالي فرجه از نظر نهج البلاغه چگونه و تا چه حد از واقعيت برخوردار است؟
به ديگر سخن، آيا با چشم‌پوشي از همة آنچه در احاديث اسلامي و منابع تاريخي دربارة حضرت مهدي‌عجل‌ الله تعالي فرجه بازگو شده؛ كتاب شريف نهج‌البلاغه تا چه اندازه بازگو‌كنندة اصل مهدويّت، و روشنگر مشخصات آن حضرت و ارائه‌دهندة نقش وجودي اوست؟
بايد به اين حقيقت توجه داشت كه هرچند در كشمكش‌هاي عقيدتي و مجادلة مذهبي ميان شيعه و سنّي، خلافت بلافصل اميرمؤمنان علي‌عليه‌السلام مورد گفتگو است، ليكن جلوة ديگر شخصيت امام كه نمونة انسان كامل و داور عادل و كليد قرآن است؛ جاي هيچگونه بحث و گفتگو نيست. بدين جهت، گفتار او مي‌تواند جداكنندة حق از باطل، و معيار و الگويي باشد تا با اتكا به آن حقيقت و واقعيت روشن گردد.
بر همين اساس گفتار و رفتار حضرتش حتي براي اهل سنت نيز حجت است و ناگزير بايد در برابر آن سر تسليم فرود آورند. موضوع مهدي منتظر در نهج‌البلاغه در دو بخش از سخنان اميرمؤمنان‌عليه‌السلام درج گرديده است. به عبارت ديگر مسألة مهدويت امام دوازدهم و ظهور حضرتش در آخرالزمان، در كتاب نهج‌البلاغه از دو جهت سزاوار مطالعه و تحقيق است. نخست از جهت پيشگويي‌هاي امام‌عليه‌السلام مانند روي كار آمدن بني‌اميه، حكومت حجاج‌بن‌يوسف، سقوط بني‌اميه، زمامداري بني‌عباس، قيام زنج در بصره، فتنة مغول و... كه در گذشته به وقوع پيوسته، و مواردي از آن مربوط به آيندة جهان است، همچون خبر از ظهور حضرت مهدي‌عجل الله تعالي فرجه و قيام جهاني آن بزرگوار كه در آينده به وقوع خواهد پيوست.
و ديگر، سخنان امام‌عليه‌السلام دربارة امامت و رهبري اهل‌بيت بطور كلي.

امامت و رهبري در نهج‌البلاغه

ما ابتدا فهرستي از سخنان امام‌عليه‌السلام را كه پيرامون امام، رهبر، خليفه، مسئول و زمامداري مسلمانان است به آگاهي خوانندگان ارجمند رسانده، (3) آنگاه موضوع مهدويت در اسلام و پيشگويي از ظهور و قيام حضرت مهدي‌عجل‌الله‌تعالي فرجه و تحقق يافتن حكومت جهاني اسلام در ساية رهبري آن بزرگوار را بررسي مي‌كنيم.
با توجه به اينكه نهج‌البلاغه چاپ صبحي صالح شامل فهارس متعدد است و بيش از ديگر چاپها مورد توجه و مراجعه مي‌باشد، شمارة خطبه‌ها و صفحات براساس آن تنظيم گرديده است.

رديف

خطبه

سخنان امام (عليه‌السلام)

صفحه

1

126

أتأمرني أن ...

183

2

79

أتزعم أنك تهدي...

105

3

187

ألا يأبي و أمي، هم من‌ عدَّة...

277

4

27

ألا و اني قد دعوتكم...

69

5

131

اللَّهم انك تعلم...

189

6

217

اللَّهم اني استعديك...

336

7

57

أما انه سيظهر عليكم...

92

8

55

أما قولكم أكل ذلك...

91

9

4

أما والذي فلق...

48-50

10

121

أما والله لو أني...

177

11

207

أملكوا عني هذا...

323

12

125

أنا لم نحكم الرجال...

182

13

192

|
امتیاز مطلب : 92
|
تعداد امتیازدهندگان : 22
|
مجموع امتیاز : 22
نویسنده : سید محمد حسین هاشمی زاده
تاریخ : پنج شنبه 11 اسفند 1390
مطالب مرتبط با این پست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید

<-CommentGAvator->
فرمانده عملیات در تاریخ : 1390/12/11/4 - - گفته است :
سلام همسنگر.
ممنون از حضور شما.
وبلاگ ولایی وارزشی داریی با افتخار شمارولینک کردم منو با نام حزب فقط حزب علی رهبر فقط سید علی لینک فرمایید.
فرمانده عملیات


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: